داستان کاربر – بخش دوم
مقدمه
در بخش اول توضحیاتی را در خصوص دلیل استفاده از داستان کاربر در چارچوب اسکرام ارائه دادیم، اما در برخی مواقع نوشتن اشتباه داستان کاربر باعث بروز مشکلاتی میشود در بخش دوم مقاله ابتدا به چند مشکل به صورت خلاصه اشاره می کنیم و پس از آن به یک رویکرد برای نحوه نوشتن صحیح داستان کاربر اشاره خواهیم کرد.
بوی بد داستان کاربر
اصطلاح “بوی بد” زمانی بکار می رود که با فاسد شدن چیزی مواجه شویم همانند بوی بد زباله و یا گوشتی که فاسد شده است اما در داستان کاربر کی متوجه شویم که بک لاگ محصول ما دچار بوی بد شده است؟
در این بخش تعدادی از مشهورترین ویژگی هایی که اگر داستانهای کاربر ما دارای آنها باشند؛ ما آن را به عنوان بوی بد می شناسیم را معرفی می کنیم.
داستان های بیش از اندازه کوچک
وقتی داستان کاربر بیش از اندازه کوچک باشد باعث می شود برآورد سخت شود به عنوان مثال زمانی که دو داستان داریم برای خروجی از نتیجه جستوجو یکی برای خروجی XML و دیگری برای خروجی در قالب HTML، خب همانطور که میدانیم اگر بخواهیم که ویژگی خروجی گرفتن از نتیجه جستوجو را داشته باشیم نیاز داریم حتما دو داستان را با هم انجام دهیم. برای رفع این مشکل پیشنهاد می شود داستانها را به یک داستان کاملتر تبدیل کنیم.
داستانهای کاربر وابسته به یکدیگر
همانطور که در بخش اول نیز بیان کردیم تا جایی که ممکن است باید داستانها را غیروابسته نوشت. داستانهای وابسته بهم برنامه ریزی را دچار مشکل جدی می کند. زمانی که شما مشکوک هستید که چند داستان با یکدیگر وابسته هستند بهتر است داستانها را بشکنید و یا بهم وصل کنید و یک داستان جدید به وجود بیاورید که نتیجه یک بگلاگ محصول با داستانهای کاربر مستقل باشد.
آبکاری طلا
برخی برنامه نویسان دوست دارند آبکاری طلا انجام دهند، به عنوان مثال دوست دارند مشتری با دیدن کارشان انگشت به دهان شود. در این مواقع اگر کنترل کیفیت وجود دارد باید دقیقا بررسی کند که برنامه نویسان دچار این ویروس نشوند، این کار باید در زمان جلسات بحث و گفتگو رخ دهد نه زمان تحویل محصول به مشتری.
جزئیات به شدت زیاد
این نیز یکی دیگر از مواردی است که در بخش اول به بیان آن پرداختیم برخی از شرکتها (شرکت هایی که یک محصول تولید کردهاند و حال می خواهد محصول جدیدی را به بازار عرضه کنند) بیشتر تمایل دارند که جزئیات واسط کاربری را در نوشتن داستانهای کاربر ذکر کنند. پیشنهاد میشود که تا جایی که امکان دارد از نوشتن جزئیات واسط کاربری در توضیحات داستان کاربر اجتناب کنید.
پیشاندیشی بیش از حد
یکی دیگر از موارد این است که داستان بیش از حد طولانی باشد که نتوان آن را بر روی یک کارت نوشت. در برخی مواقع توضیحات نیازمندی بیش از نیاز فعلی می باشد و این اندیشدن رو به جلو در برخی مواقع باعث افزایش هزینه تولید محصول می شود. باید نیازمندی را با توجه به حداقل نیاز مشتری پیش برد.
مشتری در اولویت بندی دچار مشکل می شود
در اغلب اوقات اولویت بندی بکلاگ محصول کار مشکلی است ولی در برخی مواقع این نشانه بوی بد در نوشتن داستانهای کاربر است. به عنوان مثال اگر داستان های کاربر به شدت بزرگ باشند و کلی نوشته شده باشند اولویت بندی برای مشتری دشوار و یا در مواردی غیرممکن می شود. در مثالی دیگر همانطور که قبلا توضیح دادیم باید ارزش کسبوکار داستان کاربر برای مشتری مشخص شده باشد چون اگر بدین صورت نوشته نشده باشد مشتری نمی فهمد کارها را چگونه اولویت بندی کند.
مشتری از نوشتن داستان های کاربر و یا اولویت بندی آنها ممانعت می کند
مشتری نمی خواهد مسئولیت نوشتن و اولویت بندی کارها را قبول کند. این مسئله معمولا در سازمانهایی رخ میدهد که با انجام یک اشتباه همه یک نفر را مقصر میدانند و وی را سرزنش می کنند، که در این صورت باید با مشتری صحبت کنیم و وی را متقاعد کنیم که این مسئولیت را برعهده بگیرد و توجیه کنیم که این یک کار تیمی است.
خلاصه
در این بخش سعی در معرفی برخی از نشانه های بوی بد در نوشتن داستانهای کاربر و نحوه برخورد با آنها پرداختیم. در بخش بعد می خواهیم تکنیکی را معرفی کنیم که بتوان داستان های کاربر بهتری نوشت.